روزگار كودكي ام خلاصه بود

در بازي هاي بي آزار بچگي

در تمام نگاه هاي كنجكاو و بي پاسخ

در شروع هر چه نميدانستم از زندگي

تمام قلبم براي كساني بود كه دوستشان داشتم

براي  قربان صدقه رفتنشان ،براي ساده دل بودنشان...

براي دستهاي پيرشان و براي...

و تمام آرزويم اين بود تا روزي قد بكشم...

آن قدر قد بكشم كه بتوانم پشت و پناهشان باشم،

من قد كشيدم ولي...

پشت و پناهشان خدا شد،

ميدانم كه جايگاهت خيلي خوب است،

چرا كه خوبي هايت انتهايي نداشت،

هميشه صبور...

هميشه مهربان...

در جايگاه بهشتي ات اين نوه ي كوچكت را هم دعا كن.

يادت هميشه زنده است،

روحت شاد.

به امید دیدار